هو الحق
گویند: بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی!
و «نیمپز» از همینرو چنین نام گرفت. از یکسو سفرهای بسیاری که هر کدام پنجرهای بود به دنیایی جدید و هر پنجره، کولهای از کلمات را برایم به ارمغان آورد و این کلمات ممکن بود دچار فرسایش زمان شوند و به فراموشی روند. و یا باعث پرگویی بیشتر نویسنده شوند که به فرموده مولا، نقصان عقل حاصلش میشد؛ که فرموده است: «اذا تَم العقل، نقص الکلام.» چون خرد کمال یابد، گفتار کاستی گزیند!(۱)
ما –من و همسرم- سفر کردن را، به هر جا که باشد و به هر زحمت و سختیای، به عنوان یک فریضه برای زندگیمان برگزیدهایم و من هربار نوشتنیها داشتم که ناقص میماند از بیهمتیام! و البته همسرم با همت والایش دفترها پرکرده که من همیشه ستودهام تلاشش را. از همینرو در عین اینکه حتی در درج مطالب انباشتهام در وبلاگ جاکتابی –شاید از جهت پرمشغله بودنم- سستی مینمودم، «نیمپز» را بهانهای کردم تا شاید انگیزهای باشد برای ثبت این خاطرات و تجربهها!
نیمپز از یکسو داستان ماست در نیمهراه خامی و پختگی –بهراستی نیمه راه؟!- و از سویی حکایت قلم من است که تا کنون به دلیل تصورات گوناگون و پیشفرضهای متعددی که نسبت به مخاطبان خود در جراید مختلف داشته، دچار جمود و خشکی شده و من هیچ نمیپسندیدمش. و امید دارم که به لطف خدا و همت خوانندگان -در نقادی قلمنویسیهایم- نوشتههایم پخته شود و چنان شود که زمانی کسی را فایده آید از خواندن آن.
در این صفحه البته هیچ قصد ندارم که سفرهایم را محدود به طول و عرض جغرافیایی نمایم، بل چنین خواهانم که هر تجربه و خاطره و نوشتاری را که تاملی برایم به ارمغان داشته، به نوشتن درآورم شاید که تامل دیگران را نیز حاصل آید.
پینوشت:
(۱). جسارت کرده و این حدیث والا را با نگاه و قلم خودم ترجمه نمودم. اگر ایرادی دارد، توجه دهید!