نیم‌پز

گویند: بسیار سفر باید...

نیم‌پز

گویند: بسیار سفر باید...

نیم‌پز

خوشبختی، گمان می‌کنم، تنها چیزی است در جهان که فقط با دست‌های طاهر کسی که به راستی خواهان آن است ساخته می‌شود، و از پی اندیشه‌های طاهرانه!
نادر ابراهیمی

وجه تسمیه‌ی نیم‌پز!

چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۱، ۰۸:۲۷ ب.ظ

هو الحق


گویند: بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی!


و «نیم‌پز» از همین‌رو چنین نام گرفت. از یک‌سو سفرهای بسیاری که هر کدام پنجره‌ای بود به دنیایی جدید و هر پنجره، کوله‌ای از کلمات را برایم به ارمغان آورد و این کلمات ممکن بود دچار فرسایش زمان شوند و به فراموشی روند. و یا باعث پرگویی بیش‌تر نویسنده شوند که به فرموده مولا، نقصان عقل حاصلش می‌شد؛ که فرموده است: «اذا تَم العقل، نقص الکلام.» چون خرد کمال یابد، گفتار کاستی گزیند!(۱)


ما –من و همسرم- سفر کردن را، به هر جا که باشد و به هر زحمت و سختی‌ای، به عنوان یک فریضه برای زندگی‌مان برگزیده‌ایم و من هربار نوشتنی‌ها داشتم که ناقص می‌ماند از بی‌همتی‌ام! و البته همسرم با همت والایش دفترها پرکرده که من همیشه ستوده‌ام تلاشش را. از همین‌رو در عین این‌که حتی در درج مطالب انباشته‌ام در وبلاگ جاکتابی –شاید از جهت پرمشغله بودنم- سستی می‌نمودم، «نیم‌پز» را بهانه‌ای کردم تا شاید انگیزه‌ای باشد برای ثبت این خاطرات و تجربه‌ها!


نیم‌پز از یک‌سو داستان ماست در نیمه‌راه خامی و پختگی –به‌راستی نیمه راه؟!- و از سویی حکایت قلم من است که تا کنون به دلیل تصورات گوناگون و پیش‌فرض‌های متعددی که نسبت به مخاطبان خود در جراید مختلف داشته، دچار جمود و خشکی شده و من هیچ نمی‌پسندیدمش. و امید دارم که به لطف خدا و همت خوانندگان -در نقادی قلم‌نویسی‌هایم- نوشته‌هایم پخته شود و چنان شود که زمانی کسی را فایده آید از خواندن آن.

در این صفحه البته هیچ قصد ندارم که سفرهایم را محدود به طول و عرض جغرافیایی نمایم، بل چنین خواهانم که هر تجربه و خاطره و نوشتاری را که تاملی برایم به ارمغان داشته، به نوشتن درآورم شاید که تامل دیگران را نیز حاصل آید.




پی‌نوشت:

(۱). جسارت کرده و این حدیث والا را با نگاه و قلم خودم ترجمه نمودم. اگر ایرادی دارد، توجه دهید!

۹۱/۰۷/۱۲ موافقین ۴ مخالفین ۰
زهیر قدسی

نظرات  (۱۵)

۱۳ مهر ۹۱ ، ۱۲:۲۰ صید قزل آلا در مدرسه
مبارکا باشه...به سلامتی انشاالله:)
پاسخ:
خیلی ممنون! خیر مقدم عرض میکنیم حضورتان را!
۱۳ مهر ۹۱ ، ۱۸:۴۳ کیجای مشهدی
سلااااااااااااام. چه خوب!
۱۳ مهر ۹۱ ، ۲۲:۰۴ توت فرنگی
ایول من اول فکر کردم بلاگفا هست ولی دیدم نه اینجا یک جای دیگس !
به هر حال مبارک باشه اینجا هم مثل اون یکی خوشگله :دی
به به به به به به به به  به به!
مبارک باشه جناب قدسی
سلام
خوش آمد میگم
منتظرم خاطره ها و تجربه هایت را قلمی کنی تا این نیم پز آب پز شود. شاید هم یا تمام پز
پاسخ:
ممنون آقا جمال عزیز!

خیلی دنبالت گشتم تا ازت تشکر کنم اما پیدا نکردمت!
چشم، انشالا به تشویق شما دوستان!
۱۷ مهر ۹۱ ، ۱۲:۱۲ سید مصطفی خاتمی
سلام. خانه نو مبارک. دیگه حرفه‌ای شدی! در رسانه متخصصان و اهل قلم می‌نویسی! :)
پاسخ:
سلام، بعله! آدم ههمین‌طور نمی‌تواند منتظر باشد تا دیگران برایش قالب‌سازی کنند تا آدم رویش بشود چیزی بنویسد و بگذارد داخل وبلاگش!
سلام برادر
قدم نورسیده مبارک!
کار خوبی کردی
منتظریم
پاسخ:
سلام بر جناب پدر!

ممنون از تشویق و نظرتون.
از خدا خواهیم توفیق عمل! خدا نوشتن‌مان بدهد!
عرض تبریک (:
سلام
خواستیم عرض تبریکمون رو ذیل اولین خودنوشته تون ابلاغ کنیم اما خبری نیست و تحمل ما هم که اندک..
مبارک باشه!
پاسخ:
خیلی ممنون. باز هم تشریف بیارید.
سلام. مبارک باشدت دارای وبلاگ/اگر رحمی کنی بر بی بلاگی!
حال کردی دست کاری فی‌البداهه شعر خواجه را؟
امیدوارم قلمت و زندگی‌ات هر روز پربارتر از دیروز شود.
ترجمه ظاهری حدیث این می‌شود:
چون خرد به کمال رسد، زبان کوته شود (به تعبیر مولانا: آن زبان صدگزش کوته شود)
ما هم برای خودمان مترجمیم ها ظاهرا
ولی ظاهرا شما از طریق برهان خلف! ترجمه کرده‌ای که خوب به نظر من جالب است
پاسخ:
سلام. ما همیشه با بداهات شما حال می‌کنیم یا استاد!
ممنون، از لطف و کلیک‌رنجه‌تان.
والا ما که برهاتن خلف ملف بیلمیریم! هویجوری ایجوری ترجمش کردیم! بازم ممنون.
۱۷ آبان ۹۱ ، ۱۴:۴۱ مامان آیه و آیین
سلام. مبارکت باشه.
راستش این کامنت بیشتر برای غافلگیری آقا عابسه نه شما!
پاسخ:
سلام و عرض عجب!!
۲۹ آبان ۹۱ ، ۰۳:۵۸ شازده کو چولو

سلام  ...

منت خدای را عزوجل که همشهریی اهل کتاب دست بر قلم برده وتوشه کوله بار سیر ارض وافاق را برصفحه وب می نگارد...

پاسخ:
اول گمان بردم که حضرت سعدی بر در بلاگ‌مان نشسته، کامنت تقریر نموده است! دیدم که گویا جناب دوسنت اگزوپری افتخارمان داده‌اند!!
دوم، منظورتان از همشهری دقیقا کدام شهر است و شما دقیقا از منظر کدامین شهرنشین، این بنده را هم‌شهری خوانده‌اید؟!
سوم این‌که هم‌شهریان شما مگر به کدامین کیش و آییند که از اهل کتاب بودن‌شان به سپاس آمده‌اید؟!!
۰۶ آذر ۹۱ ، ۰۱:۱۶ شازده کوچولو

درود...

1خواستیم متن و اسم پارادکسی باشد تا اگزوپری وجناب سعدی سنگ هایشان را وابکنند که در زبانمان پارادکس را بکاربریم  یا تناقض را یا حتی پارسیی معادلش را....

2همشهری را از منظر( یک همساده  تان)بنگرید...

3 جا گذاشتن درنگ نما  پس از واژه اهل کتاب سبب شد...بخشش لازم نیست اعدامش کنید......

4چرا نمیپزید دیگر ؟؟؟ما منتظر (کامنت) گذاشتن اندر زیل مطالب جدیدتانیم...همشهریه اهل کتاب...

 

 

پاسخ:
سلام
خیر است انشالا!
باید یک زودپزی..چیزی بگیریم تا صبر شما ته نکشد، به زودی انشالا!
سلام
آدرس لینک جاکتابی در نیم پز را عوض نمی کنید؟
لینک وبلاگ سابق است.
داوود
حق
۱۷ آذر ۹۱ ، ۰۶:۴۸ آرمانخواهی
هم جیگر هم تخم مرغ نیم‌پزش خوبه! البته تو جامعه ما هم نیم‌پزها همه چی رو گرفتن دستشون و پخته‌ها فراموش شده‌اند!!
پاسخ:
ماشالا! حکیمی شدی واسه خودت ها! فقط یه وقت منظور سیاسی که نداشتی؟!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی